حیوانات جنگل یکی از روزها دور هم جمع شدند تا مدرسهای درست کنند
خرگوش، پرنده، سنجاب و مارماهی شورای آموزشی مدرسه را تشکیل دادند
خرگوش اصرار داشت که دویدن جزء برنامه درسی باشد.
پرنده معتقد بود که باید پرواز نیز گنجانده شود
ماهی هم به آموزش شنا معتقد بود و سنجاب اصرار داشت که بالا رفتن از درخت
نیز باید در زمره آموزشهای مدرسه قرار بگیرد
شورای مدرسه با رعایت همه پیشنهادات دفترچه راهنمای تحصیلی مدرسه را تهیه نمود
و بعد قرار شد که همه حیوانات درسها را یاد بگیرند
خرگوش در دویدن نمره بیست گرفت، اما بالا رفتن از درخت برایش دشوار بود
مرتب از پشت به زمین میخورد
دیری نگذشت که در اثر یکی از این سقوطها مغزش آسیب دید و
قدرت دویدن را هم از دست داد
حالا به جای نمره بیست، نمره ده میگرفت
و در بالا رفتن از درخت هم نمره اش از حد صفر بالاتر نمیرفت
پرنده در پرواز عالی بود اما نوبت به دویدن روی زمین که میرسید
نمره خوبی نمیگرفت
مرتب صفر میگرفت. صعود عمودی از تنه و شاخه و
برگ درختها هم برایش سخت بود
جالب اینجاست که تنها مارماهی کند ذهن و عقب افتاده بود که
میتوانست درسهای مدرسه
را تا حدودی انجام دهد و با نمره ضعیف بالا رود
اما مسئولان مدرسه از این خوشحال بودند که همه دانش آموزان همه دروس را میخوانند.
های هستند که همیشه کوشیده اند یک الگوی مشخص بر مردم تحمیل کنند
آنان ماشین میخواهند نه انسان
آنها میخواهند انسانها را همانطور بسازند که شرکت (( فورد )) اتومبیل میسازد :
روی خط تولید
ولی انسانها را روی خط تولید خلق نشده اند
او هر فردی را منحصر به فرد میآفریند
انسان مقایسه را خلق میکند،
زیرا برای عدهای نفس کشیدن فقط وقتی ممکن هست که پیوسته توسط مقایسه تغذیه شود.ولی آن وقت دو نتیجه وجود دارد: گاهی احساس برتر بودن میکنی و گاهی احساس کهتربودن
و امکان احساس کهتری بیش از احساس برتری است،
زیرا میلیونها انسان وجود دارند
کسی از تو زیباتر است، کسی ازتو بلندقدتر است،
کسی از تو قویتر است، کسی به نظر هوشمندتر از تو میرسد
کسی بیشتر از تو دانش گردآوری کرده است،
کسی موفقتر است، کسی مشهورتر است،
کسی چنان است و دیگری چنین است.
اگر به مقایسه ادامه بدهی، میلیونها انسان.....
عقدهی حقارت بزرگی گردآوری میکنی.
ولی اینها واقعاٌ وجود ندارد، اینها تصورات تو است